مصاحبه دکتر حزینی با روزنامه گلشن مهر
-لطفا خودتان را معرفی کنید و مختصری از تحصیلات و اموراتی که به آن مشغولید را برای خوانندگان ما بفرمایید.
+در ابتدای صحبتم از روزنامه ی گلشن مهر که در استان گلستان پرتیراژ است و صداقت و شفقت را مبنای کار قرار داده تشکر می کنم و آن را قابل تحسین می دانم. عبدالرحیم حزینی هستم متولد ۱۳۲۸ در محله ی باغ شاه گرگان، در مدرسه ۱۵ بهمن درشازده قاسم تا مقطع دبستان تحصیل کردم .
ماجرای مهاجرت به خارج کشور
در سال ۱۳۵۶ دیپلم طبیعی را در دبیرستان استرآبادی گرفتم. انقلاب شد همان زمان در کنکور شرکت کردم و در دانشگاه مشهد قبول شدم، اما به علت وقوع انقلاب نتوانستم در آن دانشگاه تحصیل کنم. یک سال درگیر مسائل انقلاب بودم تا اینکه امتحان اعزام به خارج را دادم و قبول شدم و پذیرش گرفتم. در سال ۵۷ هنوز نیاز به گرفتن ویزا نبود و توانستم با پاسپورت از کشور خارج شوم. بعد از انقلاب به ایتالیا رفتم و تصمیم گرفتم خوب درس بخوانم و همیشه فکر می کردم تا چه درسی بخونم و چه تخصصی بگیریم که بتوانم برگردم و برای جامعه ی خود مفید باشم و دینم را به کشورم ادا کنم.
سختی های مسیر
پزشکی عمومی را زودتر از حد معمول تمام کردم اما ۱۳ سال طول کشید تا بتوانم تخصصم را بگیرم، در سالهای جنگ امکان فرستادن ارز به خارج از کشور وجود نداشت و من در سال سوم دانشگاه با مشکل مالی شدید روبه رو شدم، یا باید ترک تحصیل می کردم و به ایران برمی گشتم یا خودم خرج تحصیلم را فراهم می کردم. تصمیم گرفتم یک روز در هفته را به سختی کار کنم تا بتوانم باقی روزهای هفته را درس بخونم و به همین دلیل هر کاری رستوران و کارگری می توانستم انجام می دادم، این باعث شد که سختی و ریاضت کشیدن را تجربه کنم، بقیه دانشجوها و هم کلاسی هایم به دنبال مسایل دیگر و مباحث سیاسی می رفتند اما من روز و شب درس می خواندم تا اینکه در نهایت توانستم تخصصم را در سال ۱۳۸۹ از دانشگاه جنوا ایتالیا در رشته خون و سرطان بگیرم.
کسب تجربه در اروپا
در کشورهای اروپایی سه تعطیلات بزرگ ژانویه، عید پاک و تعطیلات تابستانی داریم که من در طول این تعطیلات درخواست می دادم و به کشورهای دیگر می رفتم تا با متد و روشهای دیگر کشورهای اروپایی تجربه های متفاوتی بدست بیارم. دانشجوی مهمان دانشگاه های سوئد، لندن و اتریش می شدم و با در اورژانس بیمارستان هایشان کار می کردم و این باعث پختگی و بلوغ حرفه ای ام شد، من ۱۴ سال به ایران نیامدم و تمام تعطیلات را وقف رشته ام و کسب تجربه و شناخت هرچه بیشتر سرطان می کردم. در طول مدت تخصصم(سال ۱۹۹۰–۱۹۸۵) دانشگاه های اروپا با هم تفاهم کرده بودند که تبادلات فرهنگی و اقتصادی داشته باشند البته این توافق در سیاست نبود مثلا می توانیم از ایتالیا به انگلیس برویم و ۶ ماه تخصصی در لندن بگذرانیم. من عاشق متن انگلیس بودم و به همین دلیل با وجود شرایط سخت آن زمان برای تقویت زبان انگلیسی خودم به آنجا رفتم و دوره تکمیلی را در بخش پیوند مغزو استخوان(hammersmith hospital) در لندن گذراندم.
چه سالی به ایران برگشتید و چرا به گرگان نیامدید؟
در سال ۱۳۶۹ به ایران آمدم. گرگان آن زمان امکانات خون و تخصص بخش سرطان نداشت به وزارت بهداشت درخواست دادم گفتند اول باید دوره سربازی را به صورت هیات علمی یا پزشک بگذرانم. مدارکم را که فرستادم وزارت بهداشت دیدند که متخصص هستم امتیازاتی قائل شدند که من بتونم از تخصصم برای دانشگاه استفاده کنم آن زمان اصفهان قطب سرطان کشور بود و تنها دستگاه رادیوتراپی شتاب دهنده ی خطی کشور را داشت. ۲۹ سال پیش یک خیر در اصفهان این دستگاه را خریده بود و خدمات بخش خون و سرطان را در اصفهان (رادیوتراپی شیمی درمانی و جراحی ) کامل کرده بود.
برای مطالعه متن کامل مصاحبه کلیلک نمایید